نبرد خدایان حاصل 12 سال نوشتن و بازنویسی است
به گزارش مجله کامسا، خبرنگاران - داود علیزاده: ادبیات گمانه زن از مباحثی است که در ادبیات تألیفی ایران کمتر به آن پرداخته شده و موضوعی است که در دهه اخیر با افزایش آثار ترجمه، بیشتر موردتوجه نویسندگان و مخاطبان اعم از کودک و نوجوان و بزرگسال قرارگرفته است. در پیشینه غنی ادبیات پارسی به جز چند مورد خاص مانند شاهنامه، ارداویراف نامه و... اکثریت کتاب ها درون مایه گمانه زن ندارند؛ بلکه در ژانر رئالیسم یا واقع گرا قرار می گیرند. به همین دلیل کمتر نویسنده ای سراغ فضا و سبک گمانه زن می رود.
از سوی دیگر خواننده های فارسی زبان اغلب ترجیح می دهند کتابی بخوانند که محتوای آن به زندگی خودشان شبیه باشد تا بتوانند با فضا و شخصیت های داستان به طور واقعی هم ذات پنداری کنند که چنین پدیده ای در ادبیات گمانه زن به سختی اتفاق می افتد. با این حال همان طور که گفته شد نویسندگان جدیدی به این نوع ادبیات روی آورده اند و گویا به مذاق مخاطب ایرانی هم آرام آرام خوش می نشیند.
از نویسندگان جدیدی که به ادبیات گمانه زن روی آورده و سایه نویسندگانی همچون رولینگ و تالکین را بر آثارش می توان دید، مرتضی رضایی است. وی با مجموعه پنج جلدی نبرد خدایان سعی کرده جهانی خلاق ذهنش را در قالب کلمات ارائه دهد و جهانیی فانتزی را توصیف کند که براساس اسطوره های ایرانی ساخته وپرداخته شده است؛ جهانی که در تاروپود آن تاریخ باستان ایران، رسم های کهن و رگه هایی از شاهنامه و اوستا و... بهم بافته شده است.
به بهانه چاپ جلد چهارم نبرد خدایان و پایان نگارش جلد پنجم این مجموعه، با این نویسنده جوان به گفت وگو نشستیم.
مرتضی رضایی از علاقه به نویسندگی و جوشش قصه در ذهن و ضمیر خود گفت: خیلی ساده باید بگویم، چشم باز کردم و دیدم ذهنم مثل چشمه می جوشد و قصه می سازد. من وارد داستان نویسی نشدم، قصه ها مرا تسخیر کردند و وادار به روایت نمودند.شاید بهترین تعبیر همین است که همچون یک جن زده، در تسخیر ارواح داستان ها و شخصیت ها گرفتارم ... تا جایی که شاید گاهی جهانی این داستان ها برایم واقعی تر، قابل درک تر، مهم تر و بزرگ تر از جهانی عینی پیرامونی می شود.
وی نبرد خدایان را محصول آزمون وخطا در عرصه نوشتن دانست و افزود: رمان نبرد خدایان که به نظرم هم در محتوا و هم در اجرا، واقعا کاری سنگین و توان فرسا بود، در عرصه آزمون و خطا، نوشتن و باز نوشتن و تکرار و تمرین زاده شد.
نویسنده نبرد خدایان درباره درون مایه این کتاب، شرح داد: درون مایه اثر درست همان است که بر نامش نشسته: نبرد خدایان. خدایان قرار بود صلح و سعادت را به ارمغان بیاورند، اما خود مایه جنگ و تنزل اخلاق و برساختن اختلاف و نفاق و ویرانی و ظلم و تباهی زندگی انسان ها شده اند... چه شد که چنین شد؟ همه می کشند و به آتش می کشند و مدعی اند که خدایانشان دستور داده است.
وی افزود: به راستی چه کسی درست می گوید؟ خدایان کجا هستند؛ در گلوله این سوی میدان یا خمپاره آن سوی میدان؟ نیک که می نگرید خدایان را خود قربانی این جهان می بینید ... خدایان مرده اند و خدایان مرده، جز مرگ برنمی سازند... جهان امروز ما را خون و جنگ به نام انواع خدایان درگرفته... آیا به راستی خدایان هستند که می جنگند؟ این درون مایه اصلی اثر است که تمام کتاب را درگیر همین چند خط و چند سطر می کند. بناست مخاطب پنج جلد کتاب در روایت ستیزه های انواع خدایانی بخوانند که خود نیستند و اما هستند!
رضایی در ادامه به قصه های درون مجموعه اشاره کرد و گفت: داستان درست از جایی شروع می شود که دروازه های دوزخ گشوده شده اند و اهریمن فرستاده ای شکست ناپذیر را به جهان مردمان فرستاده و روان خوش را در کالبد این جهانی پلیدی ها بردمیده است. فرستاده پیش می آید و کشور به کشور را به زیر نیروها و برانگیختگان اهریمنی خویش فرومی کشد و اینک مردمان این سرزمین باید به ستیزه با او برخیزند... اما این همه داستان نیست! آنان که باید به ستیزه با فرستاده اهریمن برخیزند خود درگیر جنگ های خون بار یکدیگرند.
وی در پاسخ به این پرسش که متون کهن و افسانه های باستانی در این کتاب چقدر تاثیر دارند، گفت: تمام این کتاب برخاسته از متون کهن ایرانی است که البته داستانی و خیالین شده است. تمام محتوای این سفره از باغ و باغچه تاریخ و اسطوره و افسانه های ایرانی چیده شده که البته در آشپزخانه ذهن نویسنده طبخ شده و سس مخصوص سرآشپز به آن زده شده. منابع بسیاری برای این کتاب مطالعه کردم.
نویسنده نبرد خدایان به پیشینه تحقیق و پژوهش های اجرا شده برای نگارش کتاب نیز اشاره کرد و افزود: برای نگارش نبرد خدایان، تاریخ ایران باستان بارها بررسی شد و برخی از روایت های داستان، از وقایع تاریخی اقتباس شد و یا برخی از داستان های شاهنامه همچون داستان رستم و اسفندیار، یا رستم و شغاد و یا سیاوش و گرسیوز در این کتاب تأثیرات مستقیم داشت.
وی شرح داد: گاه شماری زرتشتی، باورها و آموزه های اوستا و نیز ایران باستان بنیاد نگارش کتاب بودند و در خلق شخصیت های کتاب نقش مستقیم ایفا کردند. شخصیت سوشان به عنوان قهرمان داستان، ملهم از باورهای زرتشتی درباره سوشیانت های دین بهی است و یا شخصیتی همچون آمیستریس کیانی به عنوان یک میهن بانو ریشه در باورهای عمیقاً مذهبی اوستا نسبت به ایران و یا اِمشاسپند سپندارمذ دارد که یکی از هفت فرشته مقرب برشمرده می شود.
نویسنده نبرد خدایان به فرایند نوشتن و بازنویسی این رمان اشاره کرد و گفت: نوشتن کتاب به صورت رسمی از زمستان 88 شروع شد؛ اما تابستان 89 بود که اولین فصل رسمی کتاب را نوشتن گرفتم و بی وقفه تا سال 94 نوشتن کتاب ها ادامه پیدا کرد. شش سال نوشتن و باز نوشتن نبرد خدایان ادامه داشت و بهار 94 پایان گرفت. دو سال و نیم گذشته نیز به شدت درگیر بازنویسی جلدهای سوم، چهارم و پنجم بودم که بسیار انرژی و زمان برد.
وی در ادامه تأکید کرد: اما همان گونه که گفتم دبیرستان بودم که این شخصیت ها نفربه نفر در دل وجان من زاده شدند و پا گرفتند. تا آنجا که به یاد دارم سال 82 یا 83 بود که برای بار اول قلم به دست گرفتم و چیزکی به نام نبرد اورسان نوشتم که بعدها در جلد اول کتاب، در قالب نبردهای بزرگ پایان کتاب بازسازی شد. در مجموع چیزی حدود 12 سال من درگیر نوشتن این کتاب ها بودم.
رضایی درباره به کارگیری جغرافیای آشنایی همچون سیراف و لیان و یا بازی های محلی همچون هفت سنگ نیز شرح داد: سیراف و لیان و یا بازی هفت سنگ برخاسته از پیش زمینه بومی و آبا و اجدادی من است که در این کتاب تبلور یافته. بازی هفت سنگ در کتاب یکی از مهمترین و بالاترین نقش ها را ایفا می کند و یا مردم سیراف و لیان که به یاری شاهنشاهی برخواهند خاست و یا نبرد دریاها را در ستیزه با رزم جویان اهریمن پرست برپا می دارند.
وی با اشاره به اسامی خودساخته و غریب در کتاب، بیان نمود: در باب سایر اسامی چه اشخاص و چه شهرها و جاها باید بگویم تلیقی از باستان گرایی و تلفظ های سانسکریتی، شاهنامه خوانی و البته ابداع چند اسم تازه مثل نَواحیل و هیستیا به کار برده شد. اسامی شخصیت هایی که در کتاب بیگانه هستند نیز برخاسته از خلاقیت نویسنده است. مثلا انگره تاش و یا انگره سار نیز ترکیبی در برداشت آزاد از انگره مینو به معنای روان خبیث و پلید و اهریمنی است که البته به خود اهریمن اشاره دارد و نام فرستاده اهریمن در این کتاب است.
رضایی در پایان بر الگو قرار دادن جی کی رولینگ در نگارش این کتاب صحه گذاشت و گفت: در نوشتن نبرد خدایان الگویی بهتر از خود جی.کی.رولینگ نبود و زندگی سخت و راستا دشوارش به سوی موفقیت که ذهن مرا به آینده روشن و گرم و امیدوار نگه می داشت. امیدوارم روزگار بهتری در پیش باشد تا بتوان با فرهنگ این دیار بهتر و بیشتر آشنا شد و با آفریدن داستان های درخشان و زیبا براساس اسطوره ها و تاریخ هزاران ساله اش، آن را به نسل جدید و بلکه جهانیان بازشناساند. ایران لایق درخشیدن بر قله های فرهنگ و هنر جهان است. باشد که بشود و بتوانیم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران